فهمیدم که عاشقتم
وقتی دیدم که یکبار دیر کردنت کافی بود
برای فهمیدن محو شدن حس بی تفاوتی
برای ترس از اینکه دیگر نیایی
فهمیدم که عاشقتم
زمانی که دیدم که یک جمله تو کافی بود
برای نورانی کردن اسرارانگیز شبی به شبی دیگر
و فکر کردن اینکه
اندک زمانی قبل
داشتم با کسانی صحبت میکردم
و میگفتم که دیگر به
باور به عشق باز نخواهم گشت
که خودم را فریب دهم و رویا پردازی کنم
ولی این است که بعد
فهمیدم که عاشقتم
و خیلی دیر بود برای بازگشت (فرار از عشق)
برای لحظه ای در خودم بی تفاوتی را گشتم
ولی بعد خودم را درون عشق رها کردم و تسلیم شدم.