هی کج و راست میروی، باز چه خوردهای بگو
مست و خراب میروی، خانه به خانه کو به کو
با که حریف بودهای؟ کام که را ربودهای؟
زلف که را گشودهای، حلقه به حلقه مو به مو؟
راست بگو به جان تو، ای دل و جانم آنِ تو
تا دل بیقرار من، چند گرفته با تو خو
راست بگو نهان مکن، خربزه در دهان مکن
باده کجاست تا که من، نوش کنم سبو سبو؟
(باده کجاست، نوش کنم سبو سبو)
در طلبم خیال تو، دوش میان انجمن
مینشناخت بنده را، مینگریست روبرو
مینشناخت بنده را، بنده کجرونده را
گفت که راه خانه را، هیچ ز من مجو مجو
گفتمش ای تو جانِ جان، باده ز من مکن نهان
تا که نماز عشق را، در خُمِ مِی کنم وضو
گفت شرارهای از آن، گر ببری سوی دهان
حلق و دهان بسوزدت، باد زنی گلو گلو