مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
در راه خانه پنجره یه سوی نور می سوزد
نوری گرمابخش که مهم نیست به کجا میرود
آنها به دنبال قهرمان روز هستند
هرچند که شاید با فریب کسی از پا بیوفتند
پنجره هنوز میسوزه
زمان به کندی میگذره
و کسی آنجا حسرت میخورد
نگهدارندگان شعله ها
آیا نامتان را حس می کنید؟
صدای گریه کودکتون را نمیشنوید
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
هنوز در پی آنند که منو خرد کنند
منو ببخش آنگاه که تن به احساسم میدهم
این چیزها هنوز واقعی اند وقتی به من بازمیگردند
حالا این صندلی راحتی به شایستگی
با چرخهای نومیدی از تاب خوردن بازایستاد
کمکت رو نمیخوام
ولی دستی که مشت کردم
سالهاست که حسی نداره و نمیتونه چیزی رو نگه داره
نه من کاملا خودم نیستم
پس لطفا منو ببخش
وقتی که تن به احساسم میدم
ولی اینک رویاها و از خواب پریدن ها
که تمام شب ادامه دارن
پس دیواری در پسش بساز
و بخز
و تا سپیده دم پنهان شو
پس آیا الان صدای گریه کودکتان را میشنوید؟
پنجره هنوز میسوزه
زمان به کندی میگذره
و کسی آنجا حسرت میخورد
نگهدارندگان شعله ها
آیا نامتان را حس می کنید؟
صدای گریه کودکتون را نمیشنوید
ولی اینک رویاها و از خواب پریدن ها
که تمام شب ادامه دارن
پس دیواری در پسش بساز
و بخز
و تا سپیده دم پنهان شو
پس آیا الان صدای گریه کودکتان را میشنوید؟
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند
مادر در تلاشند
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند تا مرا درهم شکنند
مادر در تلاشند
مادر در تلاشند