بی تو، بدرود با این عشق
حتی) اگر گریه کنم و یا اگر بسوزم)
باور کن که نبودنت را تحمل می کنم
بدرود با اشتباهات
وقتی که حسرت (به جانم) می خورد، هزار تکه می شود
(این) تنهایی من (است) در پوچی (و بیهودگی)
باشد که لب هایم شرر شرر بسوزند
مرا برای آخرین بار ببوس
هر عشق، یک وداع (تازه)، هزار تاوان
آن چشمان دودناک در آخرین نگاهشان
آن آخرین قطرات اشکی که (در چشم) زندانی شده اند
از تو، از تو بازخواست می کنند
به تو التماس می کنم
هنگامی که گریه می کنم
لطفا (به من) نگاه نکن
باور کن که طاقت ندارم
این رز های سیاه در دستان من
*حتی اگر باز هم حسرت، جانم را بسوزاند
بدرود، وداع