در ذهنم(خاطرم)با تو تنها بوده ام
و در رویایم لبانت را هزاران بار بوسیده ام
گاهی تو را می بینم که از درم رد شدی
سلام،آیا منم (که)تو در پی اش هستی؟
می توانم ان را در چشمانت ببینم
می توانم ان را در لبخندت ببینم
تو همه ی آن چیزی هستی که که می خواسته ام،(و)آغوشم برای تو باز است
چرا که فقط تو می دانی که چه چیزی بگویی
و فقط تو می دانی چه کاری انجام دهی
و می خواهم به تو بگویم خیلی زیاد،دوستت دارم
می خواهم مدتها نور خورشید را در موهایت ببینم
و دوباره مرتب به تو بگویم که(که) چقدر دلواپست هستم
گاهی اوقات احساس می کنم قلبم لبریز خواهد شد
سلام،فقط می خواهم این را بدانی
چرا که در شگفتم که کجایی
و در شگفتم که چه کار می کنی
آیا جایی احساس تنهایی می کنی یا کسی دوستت دارد؟
به من بگو چگونه قلبت را فتح کنم
برای آنکه نشانه ای بدست نیاورده ام
اما بگذار آغاز کنم با گفتن،دوستت دارم
سلام،آیا منم (که)تو در پی اش هستی؟
چرا که در شگفتم که کجایی
و در شگفتم که چه کار می کنی
آیا جایی احساس تنهایی می کنی یا کسی دوستت دارد؟
به من بگو چگونه قلبت را فتح کنم
برای آنکه نشانه ای بدست نیاورده ام
اما بگذار آغاز کنم با گفتن،دوستت دارم