سلام، این من هستم
متعجب بودم که بعد از این همه سال میخواستی ملاقات کنی
برای این که همه چیز را مرور کنی
آنها میگویند که این زمان است که باید شما را خوب کند
اما من خیلی زیاد التیام نیافته ام
سلام، میتوانی صدایم را بشنوی؟
من در کالیفرنیا دارم به این فکر میکنم که ما عادت داشتیم که چه کسی باشیم
وقتی که جوان تر بودیم و آزاد
من فراموش کرده ام که این احساس چگونه بود قبل از این که دنیا روی پاهایمان سقوط کند
چنین تفاوتی بین ما وجود دارد
و یک میلیون مایل (فاصله)
سلام، از طرف دیگر
من باید هزاران بار صدا میزدم
که به تو بگویم که من متاسفم برای هر کاری که کرده ام
اما وقتی که صدا میزنم انگار که تو هیچ وقت در خانه نیستی
سلام، از بیرون
حداقل میتوانم ببینم که تلاش کرده ام
که به تو بگویم که من متاسفام برای شکستن قلب تو
اما این مهم نیست، دیگر تو را از هم نمیپاشاند
سلام، حالت چطور است؟
برایم خیلی معمول است که درباره خودم حرف بزنم که من شرمنده ام
امیدوارم که تو خوب باشی
آیا هیچ وقت توانستی که معنی این را از آن شهری که هیچ چیزی در آن اتفاق نیفتاده بود پیدا کنی؟
این یک راز نیست که هر دوی ما،
زمان را از دست میدهیم