آرام میمانم پیش از طوفان
نه بیش میخواهم
نه کم
باید ببندم درها و پنجرهها را
تا امن بمانم، تا بمانم گرم
آره، میجنگم برای زندگیم
نمیتوانم جدا شوم از دریا
نمیتوانم برسم به ساحل
صدایَم میشود نیرویی که پیشمیکِشدم
نمیگذارم بکِشدَم به لبهٔ قایق
خدایا، نگه دارم سرم را بالای آب
نگذار غرق شوم
دارد سختتر میشود
میبینمت در محراب ِ کلیسا
به هنگام افتادن بر زانوانَم
نگذار غرقشوم، غرق شوم، غرق شوم
نگذار، نگذار، نگذار غرق شوم
بکِشم بالا از آن پایین
چون رفتهام به زیر ِ عمیق جریانها
بیاِ خشکَم کن، بگیرم به کنار
میخواهمَت اکنون، بیش از هر چیزی
خدایا، نگه دارم سرم را بالای آب
نگذار غرق شوم
دارد سختتر میشود
میبینمت در محراب ِ کلیسا
به هنگام افتادن بر زانوانَم
نگذار غرقشوم، غرق شوم، غرق شوم
نگذار، نگذار، نگذار غرق شوم
نگذار غرقشوم، غرق شوم، غرق شوم
نگه دار سرم را بالای ِ آب، بالای ِ آب
( نگذار، نگذار، نگذار غرق شوم) 1
نمیبینم در هوای ِ طوفانی
مثل این که نمیتوانم جمع کنم خودم را
نمیتوانم شنا کنم چنین در اقیانوس تا ابد
نمیتوانم نفس بکشم
خدایا، نگه دار سرم را بالای ِ آب
میرود نفسم در عمق
بیا به نجاتَم
در انتظارَم
خیلی جوانَم برای خواب ابدی
خدایا، نگه دارم سرم را بالای آب
نگذار غرق شوم
دارد سختتر میشود
میبینمت در محراب ِ کلیسا
به هنگام افتادن بر زانوانَم
نگذار غرق شوم
(غرق شوم، غرق شوم،غرق شوم)1
نگذار غرقشوم
(نگذار، نگذار، نگذار)1
نگذار غرق شوم
(غرق شوم، غرق شوم،غرق شوم) 1
نگه دار سرم را بالای ِ آب، بالای ِ آب
(نگذار، نگذار، نگذار) 1
1. a. b. c. d. e. با پژواک