ممکن است بعضیها بگویند که: «جهان امروز نشاندهندهی این است که
خداوند ما را به حال خودمان و خطاهایمان واگذاشته است
او هرگز نبوده است
تا به این حد دور»؛
بعضیها این اعتقاد را دارند
چگونه یک پدر میتواند تحمل کند
تماشای فرزنداناش را در سرزمینهای مختلف
در حالی که زجر بکشند و او کمکشان نکند؟
کمک نکند.
امشب، در جایی
دوردست و خارج از دید من و شما
کودکی بسیار ضعیف هست که توان گریه کردن را هم ندارد
(هوووووووم)
و در اعماق چشماناش
آیا نمیتوانی او را که به لباس مبدل درآمده ببینی؟
آنکه دست میرساند به قلبی که در سینه شما میتپد
و در من.
هر قطرهی اشک
جایی است که
او وجود دارد.
او، دستی است که آن پیشانی {محزون} را پاک میکند
او، اشکی است که سرازیر میشود
بر روی صورتی که در خفا میگرید؛
خدایا! اکنون است که نیازت داریم
عجب انتخاب آسانی است
بین آنچه که میبخشی و آنچه که میگیری،
وقتی آنچه که میبخشی
یک چنین زندگی گرانبهایی باشد که میتواند نجات دهد ... زندگیای که میتواند نجات دهد
جایی در درون،
بخشی از تو وجود دارد که میپرسد چرا
میپرسد که آیا او تا به حال خیلی از بندههایش را پشت سر گذاشته است؟
به او پاسخ بده: و در عمق آن چشمها
آیا او را در لباس مبدل نمیبینی؟
آنکه دست میرساند به قلبی که در سینه شما میتپد
و در من ...