به گشتن(دنبال کزدن)ادامه بده
به گشتن دنبال من، ادامه بده
به گشتن ادامه بده
به گشتن دنبال من، ادامه بده
من به تمیزی(پاکی) رود بودم
اما حالا بنظرم تسخیر شدم
تو در وجود من تب ایجاد میکنی
از وقتی تو رفتی من سرد شدم
من الان یه دوست پسر دارم و اون از طلاست(خیلی خوب و مهربونه)
و تو روی تخت خونه اشتباهات خودتو داری
من امیدوارم بتونی منو نجات بدی الان اما تو می شکنی و خم میشی
درونت یک آتش داری اما قلبت خیلی سرده
چون من یه کارایی کرد که نمی تونم صحبت کنم
اما من سعی کردم تو رو بشورم (حذفت کنم) اما تو نمیری
خب نمیخای ی نفس عمیق بگشی و به عمقش شیرجه بزنی؟
چون من اینجا اومدم برای اینکه دنبالم بیای
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن دنبال من ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
می دونم که به گشتن دنبال من ادامه میدی
ما به بلنذی آسمان قدم میزنیم
و ما ریشه هایی مثل درخت داریم
اما چشمای تو مجبور شدن به گشتن(سراغ بقیه رفتن)
چون اونا(چشمای پسره) دنبال من نبودن
تو دنبال من نبودی
چون من یه کارایی کرد که نمی تونم صحبت کنم
اما من سعی کردم تو رو بشورم (حذفت کنم) اما تو نمیری
خب نمیخای ی نفس عمیق بگشی و به عمقش شیرجه بزنی؟
چون من اینجا اومدم برای اینکه دنبالم بیای
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن دنبال من ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
می دونم که به گشتن دنبال من ادامه میدی
چون من یه کارایی کرد که نمی تونم صحبت کنم
اما من سعی کردم تو رو بشورم (حذفت کنم) اما تو نمیری
خب نمیخای ی نفس عمیق بگشی و به عمقش شیرجه بزنی؟
چون من اینجا اومدم برای اینکه دنبالم بیای
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن دنبال من ادامه بدی
التماست میکنم که به گشتن ادامه بدی
می دونم که به گشتن دنبال من ادامه میدی