من امشب جواهراتی که تو بهم دادی رو دور گردنم خواهم انداخت
با اینکه میدونم تودراونجا نخواهی بود
من اون جواهراتو با یه گردنبند طلا که تو نور میدرخشه(دور گردنم) خواهم انداخت با اینکه میدونم تو هرگز (اونجا) نمیای
من مهمونی رو بعد از اینکه یکی دوتا پیک نوشیدنی خوردم زود ترک خواهم کرد و موبایلم رو واسه تماسا چک خواهم کرد
با اینکه میدونم هیچ کدومشون از طرف تو نخواهد بود
من با برف شدیدی که رو چمن های یخ زده می باره
به سمت خونه قدم خواهم زد
و من تمام اون مهمونیای دیگه رو زود ترک خواهم کرد
تمام اون کارهایی که اونا انجام دادن
من به سمت محل کارت میام و رفت و آمد آدما رو میبینم
با اینکه میدونم تو رو اونجا نخواهم دید
و من سوار قطار خواهم شد و به سمت ساحل میرم و میشینم و دریا رو تماشا میکنم من در اونجا تنها خواهم نشست
مثل همیشه ، ورای همه ی چیزا دلم هر روز واسه تو تنگ میشه
بدون توقف
عزیزم سال نوت مبارک
سال نو مبارک
من با برف شدیدی که رو چمن های یخ زده می باره
به سمت خونه قدم خواهم زد
و من تمام اون مهمونیای دیگه رو زود ترک خواهم کرد
تمام اون کارهایی که اونا انجام دادن
عزیزم سال نوت مبارک
سال نو مبارک
... (و من ترک خواهم کرد ( اون مهمونیها رو