یه کلیشه جدید
همه چی درست میشه
یا همه چیو درست میکنیم
به امید اینکه…
همه چی مثل قبل
خوب خوب میشه و
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم
مثل قبل
خوب خوب میشه و
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم
مثل قبل
من که قبل دنیا اومدن به لطف خالق
بدون تجربه شدم تو نطفه بالغ
تموم نامردیا رو دونه دونه یادمه
وقتی بهترین عطر بوی خون آدمه
قانون میگه بیرحمی رو مرسوم بدونمو
بعد باز پاک و معصوم بمونم
این یه حرف حقه یا یه طنز تلخه
از یه مغز بسته که فکر نفع و نفته
ستمکارا فقط به غارت بردنو
ستمدیدهها توی حقارت مردنو
و[قتی] تیکههای تورو با شوق میبرنو
با نهایت میل با قاشق میخورن
ولی چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی
فکرت اینه که تو همیشه زین به پشتی
خدا دیر گیره ولی شیر گیره
یه روزیم سر ستم به زیر تیغ میره
همه چی مثل قبل
خوب خوب میشه و
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم (همه چی درست میشه)
مثل قبل
خوب خوب میشه و (همه چی درست میشه)
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم (یا… یا…)
مثل قبل
از اینکه اینجام اوس کریم شاکرم
بهم کلی حال دادی میمونه تو خاطرم
هوامو داشته باش میشناسی؟ یاسرم
خلاصه خیلی دمت گرم خیلی چاکرم
تو اون زمانی که من هستم در حال نوشتن
انگار که روبروی درهای بهشتم
پس تو میکروفون رو بردار بدش من
دور من یه دایره با پرگار بکش مرد
دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن
اوج موفقیت فردات رو عشق است
یه کارگر ساده، یه سردار، یه کشور
تو واسه خودتی منم یه سرباز
که چشمم به فرداست
عشقم یه دریاست
به کشور به فرداش
تشنم به فریاد
قصمو حرفامو مصرع و ابیات
تو حسم رو دریاب
نبری اسمم رو از یاد
وقتی زیر بار فشار چشات خونه
وقتی بهت میگن اینو بچاپ نجات دوده
وقتی آرامشت خشاب خشاب قرصه
وقتی فقط دوروبرت بچاپ بچاپ دزده
وقتی دم خونت به امید گنج در زدن
اونا که تورو واسه خودت بخوان پنج درصدن
وقتی طناب نجاتتو با عقده میبرن
تماشا میکنن میخندنو تخمه میخورن
وقتی بیکارا غاصبن و دیوارا کاذبنو
بیدارا کاسبن و بیزارا عازمن
تنها راه اینه که با دیدگاه تازهتر
پیش بریم ما به پیشواز سال بعد
همه چی مثل قبل (پیشواز سال بعد)
خوب خوب میشه و
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم (بالاخره یه روزی همه چی باید درست بشه)
مثل قبل (میدونی)
خوب خوب میشه و (همینه که هست چه میشه کرد)
غما دور میشنو
دلامون نزدیکتر از قبل به هم
مثل قبل
توی این شرایط بد و نامرد اقتصادی
که باید بسازی با درد افتضاحی
که اجتماعو کرده تبدیل به دشنهزاری
که باید پشت سرت دوتا چشم بذاری
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودی
مشتی بس کن به مولا سکته میکنی
هه نشسته کشتی خودم به گل
یکی باید همین حرفا رو به خودم بگه
ولی مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی
حتی وقتی زندگی به تار موت میرسید
پنجره رو باز کن تا صدات به سقف و آسمون بره
با من اینو داد بزن (آها بیا بیا):
همه چی مثل قبل (همه چی درست میشه)
خوب خوب میشه و (کلیشهاس ولی باید وایسیم)
غما دور میشنو (درست میشه همه چی)
دلامون نزدیکتر از قبل به هم (درسش میکنیم)
مثل قبل (همه چی درست میشه)
خوب خوب میشه و (آها دستا بالا همه با هم)
غما دور میشنو (همه با هم)
دلامون نزدیکتر از قبل به هم (یا…)
مثل قبل (همه چی درست میشه)