از همه ممنوعیتها شکایت دارم
جناب قاضی! اگر زبونم رو ببندی بازهم ساکت نمی مونه
اگر از پاسگاه ژاندارم و پلیس بیاد
فکرم در حال فراره˓ زندانی نمیشه˓ ای وای!
یک روز امکان داره با زمین یکی بشم ( محو و نابود بشم)
یک روز هم زمان پادشاهی منه
اگر پشت سر هم قانون هم که وضع کنند
حرفها و قولها از بین میرن
اما نوشته ها در هر دو جهان باقی می مونند˓ ای وای!
سکوت کنی نمیشه˓ سکوت نکنی هم نمیشه
زبان که از حرکت بایسته˓ جناب قاضی! روح هم در بدن نمی ایسته
اگر بنویسی نمیشه˓ ننویسی هم نمیشه
اما برای قلم مانع تراشی نکن که آروم نمی مونه
به نوشتن ادامه میده