عشقم ، دلبرم، عزیزدلم
کجایی؟
عشقم
ای آرزو ، زندگی ام را سپری کردم در انتظار
و در آرزو
دوری برایم سخت است
و دلتنگی ام را نتوانم پنهان نگاه دارم ، بگو چه کنم؟
اگر چشمانم را ببندم
و بیدار شوم که تو را ملاقات کنم
جدایی پایانم است
اما تو غایبی یک سال است
بیا و برگرد،
که قلبم خسته است
کجایی؟
گیج گیجم
خیلی وقته
چشمانم صبوری کرده
در عشق تو ذوب شده
صدایم با من قهره
دیگه ترانه نمیخونه
تاوقتی تو بیایی
و با من بمانی
مرا دیده ای عزیزم
چه بر سرم آمده از نبود تو
میدانی چقدر رنج کشیدم؟
بگو چرا؟
همیشه در خاطرمی
و دور از شبهایم
دلتنگم ای گرانبهایم
ای زیباترین فرشته
ای کاش بیایی
با چشمانم ببوسمت
و آتش عشقم را آرام کنم
که از عشق تو سوزانم
تو زیبایی
برای لایق عشق
تو همه ی عمر منی
که در کلام نمیگنجی
کجایی؟