شاید نگفته باشم که عزیزدلمی
اما جانم را برایت دادم عزیزدلم
زیباترین لحظه ی عمرم که رسیده ... این تویی که زیباترینی
میخواهم حکایتی برایت بگویم
این که عشق منی و تقدیرمی
عزیزدلم ؛عزیزم ؛عزیزدلم
روزگارم را فدایت میکنم تا چشمانت بخندند
افشانه ی رویاها را گرداگردتو جاری کنم
خنده و شادی ام فقط برای تو
شبم و اشکهایم فقط به خاطر تو
در چشمانت همه ی تقدیر من ترسیم شده
عزیزدلم؛عزیزدلم؛عزیزدلم