حالا بچش [Haalaa Bechesh] [English translation]

به غریبه پا دادی، برو پیش من یکی نیا

شنیدم دوروبر غریبه می‌پلکی، نیا

شنیدم عاشق شدی، عاشق یکی دیگه

تو هنوز منو می‌خوای، برو بترکی دیگه

حالا بچش، حالا بچش، که تو عشق ضایع شدی باز

حالا بچش، حالا بچش، عاشقا گوش کنید باز

حالا بچش، حالا بچش، که تو عشق ضایع شدی باز

حالا بچش، حالا بچش، عاشقا گوش کنید باز

آره زندگی بی تو اینجوریاست

واسه‌ت بگم تا بفهمی چیه احساس

با توام حواست کجاست؟ فکرت هست تو کیف و کفش و لباس

بی تو دارم واسه خودم کلی کلاس

عاشقا ریختن دوروبرم از چپ و راست

گوشواره‌ها آویزونه مثل گیلاس

لباسشون برق می‌زنه، شده لاس‌وگاس

دیگه نداری تو واسه‌ی من ارزش

آشتی؟ هه هه، بیا بیرون از فکرش

چون دیگه نیست تو بغل تو عشق و عاشقی

پس الکی نگو که تو واسه من لایقی

آره داره خیلی خوش می‌گذره بی تو

دیگه رابطه‌ای نیست بین من و تو

من می‌شمرم و عاشقا یک‌صدا

یک دو سه همه بکشین هو

تو رفتی از کنارم، فکر کردی یه بی‌قرارم

من دیگه تو رو نمی‌خوام، چرا؟ چون دوست ندارم

وقتی که رفتی ز پیشم فکر کردی دیوونه می‌شم

حالا من سُرومُروگُنده‌م، دوباره برگشتی پیشم

حالا بچش، حالا بچش، که تو عشق ضایع شدی باز

حالا بچش، حالا بچش، تو عاشقا هو شدی باز

حالا بچش، حالا بچش، که تو عشق ضایع شدی باز

حالا بچش، حالا بچش، تو عاشقا هو شدی باز