گواهینامه‌ی اسفنجی [Govahinameye Esfanji] [Transliteration]

برو بشین رو صندلی

جان

تو این ماشین هندلی

اوف

بگیر گواهینامه رو

اوخی

هیچ ماشینی سوار نشو

گواهینامه می‌گیرم

ماشین خوب می‌خرم

می‌رم توی خیابونا

با پاتریک و با بچه‌ها

توی ماشین تو و من

سیستم و ساب خفن

رینگ و لاستیک اسپرت

هوش از سر و کله‌م پر

شیشه دودی با باربند

بوق بنزی روش ببند

همه جا تو کوچه‌ها دستی بکش دور در جا

لال لال لال لال لال لا

وای

لال لال لال لال لال لا

با اینکه صحبت می‌کنم، شوماخرم بابی جان

شوماخر دست فرمون آبنبات

چراغ راهنمایی

قرمز و سبز و زرده

اون آقا که پلیسه

همون جا نصبش کرده

خوبه که یاد بگیری

اینا ر دونه دونه

چراغ سبز زود برو!

قرمز که میشه زود نرو!

زرد اگه میشه روشن، احتیاط کن همیشه!

برو بشین رو صندلی

جان

تو این ماشین هندلی

اوف

بگیر گواهینامه رو

اوخی

هیچ ماشینی سوار نشو

یواش برو خطر داره

صندلی‌هاش فنر داره

!جریمه میشی تند نری

با این ماشین هندلی

یواش برو یواش یواش یواش

چرا داره اینطوری صحبت می‌کنه من نمی‌فهمم

شوماخری دیگه

آها ازون لحاظ

باید که به همه بگی برای رانندگی باید سر کلاس بشینین

گواهینامه بگیرین

بابای من شونصد ساله که گواهینامه داره ولی هنوز رانندگی بلت نیست

خودم بهش یاد می‌دم

تو اگه بلد بودی که نمی‌رفتی تو دیوال

کو دیوار؟

اوناها

وای

!تو گواهینامه داری، احتیاط کن یکمی

تو عزیز دلمی

!با ماشین نزنی به جایی، احتیاط کن یکمی

تو عزیز دلمی

تو لذیذ معدمی

برو بشین رو صندلی

جان

تو این ماشین هندلی

اوف

بگیر گواهینامه رو

اوخی

هیچ ماشینی سوار نشو

می‌خوام بگم که ماهرم

خودم یه پا شوماخرم

عمرا

گاز و کلاج و دنده‌ام

بابا

فرمول یک برنده‌ام

همیشه تخته گاز میرم

برو

فرمونو با پا می‌گیرم

رقیب من هیچ کسی نیست

رانندگی در حدی بیست

باب اسفنجولی..جان دل

بیا یکی دو تا ازین بچه‌ها رو سوار کنیم بریم بیرون یه دولی با هم‌دیگه بزنیم

یه بوق بزن، بوق بزن، بوق بزن دیگه

پاتریک این خانم پافه

عه پس خودش ماشین داره، من اصلا نمی‌دونستم

باب اسفنجی این چه وضع رانندگی کردنه؟

!دست فرمونت اصلا خوب نیست