این روزا دلم گرفته، دلی که از همه خستهس
زندگیِ منِ تنها، بینِ راه، خورده به بنبست
همیشه تنهایی بوده، حتی تو خواب و خیالم
بیکسیمو به رخ کشیده، نقشای فنجون فالم
فنجون فالم
دیگه خنده از تهِ دل، واسه من مثلِ یه رویاست
هر جایی که پا میذارم، میبینم غربت همونجاست
هر کجا میرم غریبم، بودنم یه اشتباهه
رسیدم به آخر خط، این واسم پایان راهه
من به چی دلخوش بمونم، توی این روزای دلگیر؟
وقتی که غصه و حسرت، واسه من نوشته تقدیر
گریههای ناتمومم، سوی این چشامو برده
عابری بیسرزمینم، با یه احساسی که مُرده
لحظههای سوت و کورم، رفته بازم رو به سردی
ای خدا، فقط تویی که، واسه من دوای دردی
دوای دردی
دیگه خنده از ته دل، واسه من مثل یه رویاست
هر جایی که پا میذارم، میبینم غربت همونجاست
هر کجا میرم غریبم، بودنم یه اشتباهه
رسیدم به آخرِ خط، این واسم پایانِ راهه