دیدی ای غمگینتر از من، بعد از آن دیرآشنایی
آمدی، خواندی برایم قصهی تلخ جدایی
ماندهام سردرگریبان بی تو در شبهای غمگین
بی تو باشد همدم من، یاد پیمانهای دیرین
آن گل سرخی که دادی، در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت، در خزان سینه افسرد
آن گل سرخی که دادی، که دادی، در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم، تصویر پرغرور چشمت
یک دم نمیرود از یادم، چشمههای پرنور چشمت
آن گل سرخی که دادی، در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت، در خزان سینه افسرد
آن گل سرخی که دادی