خورشید غروب میکنه
ستاره ها بیرون میان
و تنها چیزی که برام مهمه
اینجا و الانه
دنیای من هیچوقت مثل قبل نخواهد بود
خوشحالم که اومدی
تو منو جادو کردی منو جادو کردی
بهم میخوری انگار که آسمان افتاد روی من افتاد روی من و تصمیم گرفتم
خوب بهم نگاه کنی بهم نگاه کنی
پس بیا بریم جایی که هیچکس دیگه نتونه ببینه تو و من
چراغها رو خاموش کن
حالا با دستم میگیرمت
یه نوشیدنی دیگه بهت میدم
اگه میتونی بنوشش
میتونی یه کم وقت بگذرونی
زمان داره از دست مون میره پس بمون
پیشم بمون میتونم
خوشحالت کنم که اومدی