ستاره ي مرده مي درخشه
آسمان رو روشن مي كنه
من تماما از نفس افتاده ام
ديوارهاي (اطراف) من در حال نزديك شدن و محاصره ي منن
روزها در حال گذرن
به من نشانه اي بده
دوباره به آخر رسيده ام
راهنماي لعنتي
من ميتونم گسستن (بي محبت شدن) تو رو احساس كنم
بيس ازين بازنده (نخواهم بود)
بيش از اين مثل سابق (نخواهم بود)
و من قادر به ديدن از هم گسستن تو ام
من تو رو زنده نگه خواهم داشت
اگر راهش رو به من نشان بدي
براي هميشه و هميشه
زخم ها باقي خواهند ماند
من در حال متلاشي شدنم
منو براي هميشه اينجا در تاريكي رها كن
روشنايي روز افول مي كنه
آسمان تاريك و سياهه
براي كسي مهمه؟
كسي اونجا هست؟
اين زندگي درون تهي رو
از من بگير
من همين حالا هم مرده ام (مرده محسوب مي شوم)
من بلند خواهم شد تا دوباره بيافتم
من ميتونم گسستن (بي محبت شدن) تو رو احساس كنم
بيس ازين بازنده (نخواهم بود)
بيش از اين مثل سابق (نخواهم بود)
و من قادر به ديدن از هم گسستن تو ام
من تو رو زنده نگه خواهم داشت
اگر راهش رو به من نشان بدي
براي هميشه و هميشه
زخم ها باقي خواهند ماند
من در حال متلاشي شدنم
منو براي هميشه اينجا در تاريكي رها كن
خدايا كمكم كن كه من ناتمامم
به دور از پرتوي خورشيد
خدايا كمكم كن كه من ناتمامم
به دور از پرتوي خورشيد
من ميتونم گسستن (بي محبت شدن) تو رو احساس كنم
بيس ازين بازنده (نخواهم بود)
بيش از اين مثل سابق (نخواهم بود)
و من قادر به ديدن از هم گسستن تو ام
من تو رو زنده نگه خواهم داشت
اگر راهش رو به من نشان بدي
براي هميشه و هميشه
زخم ها باقي خواهند ماند
به من نشانه اي بده
چيزي در كلمات مدفون شده است
به من نشانه اي بده
اشك هاي تو (بر شدت) سيل مي افزايد
فقط به من نشانه اي بده
چيزي در كلمات مدفون شده است
به من نشانه اي بده
اشك هاي تو (بر شدت) سيل مي افزايد
فقط به من نشانه اي بده
چيزي در كلمات مدفون شده است
به من نشانه اي بده
اشك هاي تو (بر شدت) سيل مي افزايد
براي هميشه و هميشه
زخم ها باقي خواهند ماند