اگه از دستم برمیومد توی قلبت تخت پادشاهی بنا میکردم
در گذر زمان
من به این دوره بحرانی غلبه می کردم
اسیر تو میشدم
فکرمون باهم یکی بود
در گذر زمان
روزهای گذشته رو فراموش نمیکردیم
توی این قلب، یکی بودیم
گرفتن دستت چقدر قشنگه!
مهر شدن روی لبهات
چی میشه نری؟
بخاطر چیزهای کوچیک و بی ارزش ناراحت نشو و نرو
چه کاری رو خیلی دوست داشتی که انجام ندادم
آروم آروم قبول میکنم که
من درمون تو هستم
چی میشه نری...؟