دیگه نمی تونم با تو بمونم
امشب خارج شده و میرم
حسابم بماند واسه روز محشر
دستم رو شسته و میرم
تو از جات بلند نشو
سروصدای زیادی نمیکنم
از روی انگشتانم
مثل آب جاری شده و میرم
بلاخره یه نفسی می کشی
نه جسمم موند نه رنجی
این دفعه شکایت نمیکنم
دندونام رو بهم فشرده و میرم
خیال کردی تلخی ها منو بهم میریزن
روی بلا پریده و میرم
مثل گلوله، مثل ماوزر
مثل کوه، منفجره شده و میرم
اگه همه چی رو هم از دست بدم
این عشق رو پاره کرده و میرم
رفتنم خائنانه نخواهد بود
در رو کوبیده و میرم
ترانه ای رو که واسه تو نوشته بودم
از سازم کنئه و میرم
من نمیتونم گریه کنم میدونی
با صورتی افسرده میرم
از سگهایم از پرنده ام
از فرزندم دل کنده و میرم
هر چی که از تو گرفته ام
سر جاش گذاشته و میرم
خودم رو پیشت کوچیک نمی کنم
بدنم رو سوزانده و میرم
نگران نباش نفرین نمیکنم
تو سرم فشرده و میرم