شاید من فقط یه روحم
که وقتی کسی نزدیکم بشه غیب میشم
و از میان تو رد میشم وقتی سعی میکنی نگه داری
منو نزدیک خودت نگه داری
شاید من فقط یه روحم
خالی تر از اونی که هرکسی میدونه
شاید من روی طناب هستم
یا اصلا اینجا نیستم
!اره
هروقت سعی میکنم از میان دیوارها راه برم
دیوارهای بیشتری پدیدار میشن
چه هدفی از "داشتن احساس عشق نسبت به تو" دارم
وقتی تو باور نداری که من اینجام
چرا باید صداتو بلند کنی
اگه کسی اصلا صداتو نشنوه؟
هروقت که سعی میکنم تو رو به خودم نزدیک کنم
تو ناپدید میشی
شاید من یه روحم
تنها زمزمه ای توی پفی از دود
رازی که کسی نمیدونه
هیچ کسی هم نخواهد شنید
یا شاید من یه روحم
شبحی تو ترن هوایی
خار بدون رز
چیزی که مردم ازش میترسن
اره
و هروقت فکر کردم که میخوام از میان دیوارها راه برم
همشون پاک میشن
چه هدفی هست از احساس عشقی که نسبت به تو دارم
وقتی تو باور نداری که من اینجام
چه هدفی از گفتن "منو نجات بده" هست
اگه کسی اصلا نشنوه؟
هروقت که سعی میکنم تو رو به خودم نزدیک کنم
تو ناپدید میشی
هروقت که سعی میکنم تو رو به خودم نزدیک کنم
تو ناپدید میشی
و هروقت فکر کردم که میخوام از میان دیوارها راه برم
همشون پاک میشن
هروقت که سعی میکنم تو رو به خودم نزدیک کنم
تو ناپدید میشی
هروقت که سعی میکنم تو رو به خودم نزدیک کنم
!...تو ناپدید میشی