رنگ در رنگ و به هر رنگ هزارانش طیف
نغمه در نغمه و هر نغمه بهیاد یاران
غیژک کولی کوک است در این تنگی عصر
راست در پردهٔ اندوه و مقام باران
میزند بیکه نگاهی فکند بر چپ و راست
رفته از دست و درافتاده ز مستی از پای
غیژک کولی کوک است در این تنگی عصر
رعد را عربده بُگسسته
ولی پیوسته غیژک کولی در همهمهای
هایاهای هایاهای
غیژک کولی کوک است در این تنگی عصر
پرده دیگر مکن و راه مگردان کولی
هم مگر همره این زخمهٔ تند تو کند
دلی از گریه سبکبار
در این تنگ غروب
در این تنگ غروب
رنگ در رنگ و به هر رنگ هزارانش طیف
نغمه در نغمه و هر نغمه به یاد یاران
غیژک کولی کوک است در این تنگی عصر
در این تنگی عصر