در تو خلاصه میشوم، با تو زلال میشوم
از پَرِ پیراهن تو پُر پَروبال میشوم
در شب یلدایی تو صاحب روز میشوم
صاحب تحویل شب اول سال میشوم
با تو زلال میشوم، پُر پَروبال میشوم
شعر محال میشوم، بر این رَوال میشوم
در قفس ابری شب، ماهِ اسیر بودهام
با تو رهاتر از همه، ماهِ هلال میشوم
تا ملکوت جذبهات شبانه راه میروم
چون که نظر کردهٔ نورِ لایزال میشوم
با تو زلال میشوم، پُر پَروبال میشوم
شعر محال میشوم، بر این رَوال میشوم
برای از تو من شدن، مرا مجال بس نبود
پس از تو در هوای تو خودِ مجال میشوم
جز غزل شیشهایام شعر مرا سنگ بدان
چون پس از این شاعرِ تو بر این رَوال میشوم
با تو زلال میشوم، پُر پَروبال میشوم
شعر محال میشوم، بر این رَوال میشوم