اندوه مرا شراب پایان دادهست
خونی به رگان مردهام جان دادهست
می معجزهی خداست باور دارم
انگار که بر قلب من ایمان دادهست
برخیز که بعد از این دگر غم نخوریم
از هر چه بجز غم جهان کم نخوریم
هر جا که پیالهای پر از باده کنند
بیمعرفتیم اگر که با هم نخوریم