سر گردان،
به تاکستان های " گسی "
مرا ، پرسه ای ابدیست
یار گم کرده ام
آه خدای را
یارم گم کرده ام
آه خدای را،
یارم می جویم...
یارم می جویم
تنها ، به یگانه صدای توام اعتماد است،
یار...
... بیا
و به کنارم بنشین
تا از همه رنجم بگویم...تو را
با او چه کنم،
خدای را
دردم نمی داند
دردم نمی شنود...
بگوی کاین عشق را
چه سود است...
.....
سه بوته گل سرخ،
به باغهای " گسی " آورده ام
از برای تو
بترس از خدای
من و تو را مرگی ست، روزی
بترس از خدای
همه را مرگی ست ، روزی
واگر مرگ است بر این دنیا،
چه بیداد گر ظلمی ست بر این دنیا
آه ای مادر
این چنین م بی کس...
به دامان کوه هایم
رها مکن
که جز تو، مادر
هیچ کس
به درد فرزندت نخواهد گریست...
ترجمه از
محمود تفضلی