در درون کسی که عاشقه چراغ ها روشنه
تاریکی گم میشه ، همینطور همه ی گرفتاری ها
ای غریبم ، این همه عاشق
به خیال خام ، به پوچی نمی آیند
بیا دوست داشته باشیم معشوق رو ، عاشق رو
دل های (صورت ها) بدون عشق نمیخندن جانم
چقد دیدم کسایی رو که به زانوهاشون میزدن
عمری که رفته باز نمیگرده جانم
کسی که درونش نخنده ، صورتش میخنده؟
محبت بدون تمایل* (بدون عشق) ، بر حقه؟
انسان با محبت خم به ابرو میاره؟
زیبایی به زور نمیشه جانم
عشق حقه عاشق این حق رو میگیره
درونش میخنده ، تفاوتش از بیرون دیده میشه(با آدم بدون محبت)
جوی محبت به طرف انسان بدون عشق جاری نمیشه
با حرف های پوچ شکاف ها پر نمیشن (کارخانه ها نمیچرخن*) جانم
یه زمانی تو هم عاشق شده بودی
اون لحظه دنیا رو چطور حس کرده بودی؟
انگار که تو آغوش بهشت بودی
خیلیا این حس و حال رو نمیدونن جانم
در آتش عشق سوختم ، عادت کردم
داخل این آتش با عشق آشنا شدم
راجع به اینکه درسته؟ غلطه؟ صحبت کردم
انسان بی عشق بنده ی حق نمیشه جانم