دروغ های شبانه
که به خودم گفتم
(گفتم)که من خودمو قویترین، زیباترین
و درست ترین (صادق ترین) میدونم
دروغ های شبانه
مثل پرنده ای تو باغم
که توی نگاه اول سیاه و سفیده
(ولی) وقتی نزدیکنر که میشی میبینی آبیه
نشونه و علامتی از خستگی تو اشعار وجود داره
آهنگ ها خوبن اما مخفی و نامریی هستن
دروغ های شبانه
چپ و راستم پر از سرنخ هایی هستش که،
اگه تَه و توشو بیاری به یه چیز میرسی (تا تَهِش بری به یه چیز میرسی)
دروغ های شبانه
دروغ های شبانه
دروغ های شبانه
من که بهت گفتم
فکر میکنم هر چه رفته رفته بیشتر و
عمیق تر میشن تغییرناپذیرترن(اجتناب ناپذیرترن)
دروغ های شبانه
رنگ طلسم (سحر، جادوی) عشق
تسلیم شدن(خودتو باختن) بزرگترین ترسه
از اونجا که شاید نمیتونیم باهاش کنار بیایم
آیا در رؤیاها، عدم اشتیاق و بی میلی وجود داره؟
آیا بدیهی ترین و واضح ترین چیز،عدم قطعیت واطمینانه؟
دروغ های شبانه ام
چپ و راستم پر از سرنخ هایی هستش که،
اگه تَه و توشو بیاری به یه چیز میرسی (تا تَهِش بری به یه چیز میرسی)
دروغ های شبانه ام
دروغ های شبانه ام