خانم‌ها و آقایان
ترانه‌مان در حال شروع شدن است:
پابرهنه قدم برداشتم
به آتشی سوزان گر نگرفتم
ای دنیای بیهوده
مرا درگیر خود نکردی
نه، نمی‌ترسم
نه، نه بگذار بسوزد
بدنم را برگیر و برو
روحم را تصاحب نکردی
همه بشنود
من هنوز هم عاشقم
عشق این بی‌انتهاییست
بی‌تو سرگردانم
گویی در شکاری دسته‌جمعی بی فشنگ مانده‌ام
آاااه
از هوش رفتم
آاااه
از هوش رفتم
تو در من گشت و گذاری نکردی
آغوشم را نیافتی
پژمرده‌ام نتوانستی کنی
کامی از من نگرفتی
نتوانستی دروغ‌ها را رها کرده
آنچه هست را ببینی
در آن لحظات معصوم
بی تو سرگردانم
عشق این بی‌انتهاییست
بی پرسشی به راهم ادامه می‌دهم
همه بدانند
من هنوز هم عاشقم
عشق این بی‌انتهاییست
بی تو سرگردانم
گویی بی‌فشنگ در شکاری جمعی
آاااه
از هوش رفتم
آاااه
از هوش رفتم
آاااه
از هوش رفتم
آاااه
از هوش رفتم
آاااه
از هوش رفتم
خانم‌ها و آقایان
ترانه‌مان تمام شد