وقتی درد دل ( که طغیان کرده و لبریز شده) به طوفان تبدیل میشود
به موجی تبدیل میشود که مخفیانه مرا خُرد و داغون (داغان) می کند
وقتی عاشقان در خلوت با هم دیدار می کنند
(کلمات و سخنانشان) قلبم را زخمی میکنند وایِ من عزیزم
کلمات مخفی (سخنان نهانی)
تا وقتی که دستی دوستانه (با اشاره دستش) به سمتش دعوتت نکرد, نمیتوانی به نزدش بروی
بدون اجازه اش (رضایتش) نمیتوانی از باغچه اش گلی بچینی (برداری)
مسیری مخفی (پنهانی, غیبی) بین دو قلب است
مسیری که تو را از قلبی به قلبِ دیگر می رساند عزیزم
یک راه مخفی، یک راه مخفی
وقتی بلبل به هنگام سحر با اندوه و غریبانه آواز می خواند
وقتی مُژِگانت همچو نوک تیری قلبم را سوراخ میکند (وقتی مژه هایت همچون پیکان تیری جانم را سوراخ میکند)
وقتی همه در رختخواب خود خوابند
عزیزم بدون اینکه کسی ببیند
مخفیانه (یواشکی) پیش من بیا