نوبت اشتباه رو بازی کردم، یکبار، یا دو بار
برای بیرون رفتن حفره کنده ام،
خون و آتیش،
تصمیمات نادرست،
عیبی نداره،
به زندگی احمقانه ی من خوش اومدین،
رفتار اشتباه، جای اشتباه، سو تفاهم
اشتباه، نه غیر ممکنه، همه چیز درسته،
باعث تسلیم شدن من نشد
یه اشتباه، در لحظه تصمیم گرفتن
دست کم گرفته شده
ببین، من هنوز هم همین دور و بر هام،
زیبا زیبا، تو که هیچوقت احساس نمی کنی که
از خیلی بی نقص کمتری؟
زیبا، زیبا، تو که هیچوقت احساس نمی کنی
که هیچی نیستی
تو برای من خیلی بی نقصی
همیشه خیلی خودت رو دست کم می گیری،
تو اشتباه می کردی
صداهای تو ذهنت رو عوض کن،
کاری کن که دوستت داشته باشن
خیلی پیچیده ست، ببین ما چطور این رو ساخته ایم
و با نفرت پرش کرده ایم،
چه بازی خسته ایی،
بسه، هر چیزی که به ذهنم می رسید رو امتحان کرده ام،
می دونم که تو هم همین کار رو می کنی
اووووه
تمام دنیا ترسیده،
من ترس رو قورت می دم
تنها چیزی که الان می تونم بنوشم
یه لیوان ابجو با یخه
و ما سعی می کنیم و سعی می کنیم و سعی می کنیم
و فقط وقت رو تلف می کنیم