بزن بریم!
بجنب!
بپر!
گوش کن تا بگم
می‌خوام همه چیو برات تعریف کنم
علی‌بابا چهل تا دزد داشت
شهرزاد هزار تا قصه
ولی اربابِ خوش‌شانس تو داری
جادویی که خیلی خاصه
یه نیروی باورنکردنی!
یه عالمه سلاح که همراته
به چراغ دست بزن، باهام کار داشتی
تا سریع بیام کنارت
صدامو داری؟
آقای...اسمت چی بود؟ حالا هر چی
بگو چی می‌خوای؟
تا بشینی اینجا، بخوری چای
من میارم هر چی می‌خوای
دنیا هست رستوران، من هستم پیش‌خدمت
زود بگو درِ گوش من تو همین الان:
رفیق مث من نداشتی
منم در خدمتِ شما
تو رئیس، سلطان، پادشاه!
دستور بده اِجرا کنم
می‌خوری بیشتر باقلوا
هر چی که دوست داری یا آرزو داری
الآن وقتشه که از من بخوای
رفیق مث من نداشتی!
بیا اینجا، بیا
بدو اینجا
ببینم دوستات این‌کاره‌ان؟
دوستات از اینا دارن؟
دوستات بلدن اینو؟ از تو کلاه در آرن
از این کارا چی؟
منم جینی، آره من
می‌خونه، می‌رقصه، می‌زنه چنگ
واسه چی هنوز شک داری؟
برا اوامرِ تو اینجام
اینم ضامن، شاید همینو بخوای!
که تو هر چی خواستی بشه انجام
آرزو کن، چقدر طولش میدی!
می‌خوام بدونم اومدم کجا
شایدم یه لیستِ بلند داری
که ما واسشون اومدیم اینجا
آقای...علاء‌الدّین، آره
تو خیلی خوش‌شانسی!
چون تا الان تو زندگیت
رفیق مث من، رفیق مث من
عمرا!
رفیق مث من، رفیق مث من
اصلا!
رفیق، رفیق
مث من، مث من
نـَ نـَ داشـ داشـ تی
رفیق مث من نداشتی!