دنیای دیروز یک رویاست
مثل رودخونه ای در گذر از افکارم
ساخته شده از رشته جریان سنگریزه های سفید
به عنوان یه کودک اینگونه فهمیدم
بالهای پروانه ای در خورشید
همه چیزی که نیاز داشتم رو نشونم داد
برای اونها آواز خوندم، آوازی از قلبم
آه به من نگاه کن، آه به من نگاه کن
رها همچو باد، آزاد همچون باد
این باید مسیر تو باشه
عشق رویای زندگی من بود
و میدونم چطور بهترینش رو از دست دادم
بخاطر همین همیشه اشکها ارمغانی به چشمهای من
آن هنگام که به این فکر میکنم
روزها مثل پروانه ای رفتن
و یکبار میتونستم از پسر بودنم استفاده کنم
اما هنوز صدای قلبم رو میشنوم
به من میگه "نگاه کن، نگاه کن و ببین
رها همچون باد، آزاد همچون باد
این باید مسیر تو باشه
هیچ چیزی برای پشیمونی وجود نداره
برای اون همه طعم تلخی و شیرینی
اگه عاشقی، ممکنه شانس اینو داشته باشی که پرواز کنی
اگه سقوط کنی، سقوط خوبی داری
تقریبآ مثل زندگی یک پروانه
که برای یک روز زندگی کرد و آزاد بود
برای قلبم که هنوز صداش رو میشنوم
به من میگه "نگاه کن، نگاه کن و ببین
رها مثل باد، آزاد همچون باد
این باید مسیر تو باشه
رها مثل باد، آزاد همچون باد
این باید مسیر تو باشه