عمارت خالی توی بارون دقیقا خارج از ساحل ترسش شده یه حسی)
که من توی وجودم حسش میکنم
مثل یه عنکبوت یه سری تار اینجاست که تو بافتیش(برام تله گذاشتی)
یه قلب هست که قبلا یه روح بود
و اوووه، آره ایناست که منو پریشون کردن
و حالا میشنوم صداهای توی راهرو رو
صندلی های متحرک خود به خود حرکت میکنن (صندلی متحرک همون صندلیاییه که پیرمردا بیشتر میشینن روش و تکون میخورن)
من برای تو سقوط میکنم
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
….همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
یه سکوتی برقرار میشه توی جنگل بعد از اینکه برف میاد
که (ترسش) یه حس میشه برام که یه بخشی از روحمه
مثل یه عنکبوتیه سری تار اینجاست که تو بافتیش (برام تله گذاشتی)
یه قلب هست
که قبلا یه روح بود
و اوووه، آره ایناست که منو پریشون کردن
و حالا میشنوم صداهای توی راهرو رو
صندلی های متحرک خود به خود حرکت میکنن
من برای تو سقوط میکنم
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
…همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
صداهای توی راهرو رو
صندلی های متحرک خود به خود حرکت میکنن
من برای تو سقوط میکنم
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
دو دو دودو دو دو دو
دودو دو دو
دو دو دودودو دودو دو
دودو دوو
ترسناکه اما زیباست
صداهای توی راهرو رو
صندلی های متحرک خود به خود حرکت میکنن
من برای تو سقوط میکنم
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
صداهای توی راهرو رو
صندلی های متحرک خود به خود حرکت میکنن
من برای تو سقوط میکنم
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
همه اینا در حد مرگ منو میترسونه
…همه اینا در حد مرگ منو میترسونه