عجب احمقی هستم من که عاشقت شدم
و عجب احمقی هستم که فکر میکردم تو هم عاشق منی
تو دلم رو بردی و بعد واسم نقش بازی کردی
و رؤیاهام مثل دود سیگار ناپدید شد
عجب احمقی بودم که امیدوار بودم تو بفهمی
و فکر میکردم که تو به حرفهام گوش میدی
به نقشه هایی که کشیده بودم
اما ما نتونستیم تو چشم هم نگاه کنیم
پس عزیزم
عزیزم
عزیزم این یه خداحافظیه
اما
هنوز واسم مهمی
اوه
هنوز واسم مهمی
عجب احمقی هستم من