من دلیلی برای زنده موندن پیدا کردم
یه کم سخت تر تلاش میکنم تا آن سوی دیگر را هم ببینم
با خودم حرف میزنم
در شب های بی شمار بی خوابی
سعی میکنم تا برای این زندگی احمقانه یک معنی پیدا کنم
من همدردی تو را نمی خواهم
بعضی وقت ها نمیدونم کی باید باشم
هی، دنبال چی می گردی؟
هیچ کس جواب را نمی داند
آنها فقط بیشتر میخواهند
هی، چه کسی قرار است اوضاع را درست کند؟
این میتونه اولین
روز از زندگی من باشه
من یک دلیلی پیدا کردم
تا بی خیال بشم
بهت بگم که دارم لبخند می زنم
اما هنوز نیاز دارم تا بزرگتر بشم
آیا من رستگاری رو در آغوش عشق پیدا میکنم؟
آیا جستجوی من را متوقف میکنه؟ آیا کافی خواهد بود؟
من همدردی تو را نمی خواهم
بعضی وقت ها نمیدونم کی باید باشم
هی، دنبال چی می گردی؟
هیچ کس جواب را نمی داند، آنها فقط بیشتر میخواهند
هی، چه کسی قرار است اوضاع را درست کند؟
این میتونه اولین روز از زندگی من باشه
اولین بار که واقعا احساس زنده بودن بکنم
اولین بار که زنجیر را بشکنم
اولین بار که از درد و رنج دور بشم
هی، دنبال چی می گردی؟
هیچ کس جواب را نمی داند، آنها فقط بیشتر میخواهند
هی، چه کسی قرار است اوضاع را درست کند؟
این میتونه اولین روز از زندگی من باشه
هی، دنبال چی می گردی؟
هیچ کس جواب را نمی داند، آنها فقط بیشتر میخواهند
هی، کی قراره یه چراغی رو روشن کنه؟
این میتونه اولین روز از زندگی من باشه