Feuer [Persian translation]

وقتی دوباره دیدمت

در حال فرار و در خطر بزرگی بودی

دنبالت اومدم چون چاره ای نداشتم

وقتی زیباییت حواسمُ پرت کرد

از دیدنت خوشحال شدم

بودن همراه یه دوست

وقتی همه بر علیه ت هستن

بیا همدیگه رو ترک نکنیم

وقتی طوفان ها تو افق در حال برخاستنن

چون در دنیایی که جایی برای جدایی طلا و قانون نیست

دنیایی که در آن تاج گذار (حاکم) نجات دهنده را میکشه و میسوزونه

در دنیایی از ترس, همه مخفی شدن

آیا وقتش رسیده که اژدها بیدار بشه؟

(آتش میخواستی؟)

در این دنیای درخشان

(اما الان نور تو رو محو خودش کرده)

آتش روشن کردم

(و حالا دنیای قدیمی میسوزه)

و سایه هایی که پیدا کردم

(پس یه روز جدید شروع میشه)

الان با شعله های آتش سوخته

شمشیرم و دستم

قسم به تو و رویایی که مارو به هم پیوند زد

اما ما فقط دو نفر هستیم

علیه شاه و صدها مرد

عشق ما باقی میمونه

بیا با هم به درون آتش پا بزاریم

طوفان ها سراسر این سرزمینُ طی میکنن

تنها یه جرقه بزرگترین آتشُ شعله ور میکنه

چون در دنیایی که جایی برای جدایی طلا و قانون نیست

دنیایی که در آن تاج گذار (حاکم) نجات دهنده را میکشه و میسوزونه

در دنیایی از ترس, همه مخفی شدن

آیا وقتش رسیده که اژدها بیدار بشه؟

(آتش میخواستی؟)

در این دنیای درخشان

(اما الان نور تو رو محو خودش کرده)

آتش روشن کردم

(و حالا دنیای قدیمی میسوزه)

و سایه هایی که پیدا کردم

(پس یه روز جدید شروع میشه)

الان با شعله های آتش سوخته

چه آتشی بود, که دوباره داره شعله ور میشه

و خاکسترها در بالای آسمان شناورن

هنوزم میتونم ببینم, در جرقه های در حال پرواز

به آسمان پر ستاره, همه چیز در جهان شیطانی بود

چیزی که آتش ازمون گرفته بود, دوباره بهمون برگردوند

و در شروع دوباره, صدای آهنگای خداحافظی به گوش میرسه

و در این شب درخشان

همچنین ملکه ای با اژدها بیدار شده

(آتش میخواستی؟)

در این دنیای درخشان

(اما الان نور تو رو محو خودش کرده)

آتش روشن کردم

(و حالا دنیای قدیمی میسوزه)

و سایه هایی که پیدا کردم

(پس یه روز جدید شروع میشه)

الان با شعله های آتش سوخته