خدایا دفترم پر از نام تو میشه باز
انگاری فقط واژهٔ ناز تو میشه خاص
خواست تو بوده یا حکم تقدیر بیرحم
اینکه جیب یکی پر باشه یکی بیسهم
از زندگی تو که میدونی، واسه کی بگم؟
واسه ادامه راه از کجا، از چی بگم؟
از دل پرِ خون مادری سینهسوخته
که چشای خیسشو به درب خونه دوخته
دستا پینه بسته دل به تار مویی بنده
پسرش مفقودالاثر تو والفجر چنده
میگن سهمیه داره تا بار مشکلات کم بشه
یعنی واقعاً این چیزا واسش تسلیبخشه؟
با قاب عکس قدیمی تو تشییع شهدا
بیست و سه ساله میگرده پی اسم آشنا
میگن شاد باش، دنیا مگه با تو میشه؟
خوشی دنیا نیز توی جعبه کادوپیچه
====== کروس: باران ======
هنوز امید داریم بیاد فردا
بشه که تموم شه همهٔ دردا
میخوام غم از دلتو بگیری
طلوع صبح باشه مرگ غمها
فریاد میکشم، فریاد
رنگِ خوشی مُرده در یاد
ای داد بیداد، افسوس
دیگه همه چی رفته بر باد
=========================
ببین با وِرسِ* اولِ آهنگ توتون
سوخته دل و صد درد داریم
چشو باید روشون دوخت
بگم؟ جرات شنیدنشو داری؟
از کسی که دست و پنجه نرم میکنه با بیماری
بعد اتفاق از هم پاشید خونوادهش
نزدیک شیش ساله همه حرفاش بوده بااشک
ضایعهنخاعی این چه بلایی بود یا رب؟
به کدوم باید راضی بشیم به مرگ یا تبع؟
حالا افتاده رو تخت، بی حس کنج خونه
دیکته شب پسر رو باید با بغض بخونه
یاد قدیم که میرفت، کل مسیر
دست و پای بی حرکت دیگه تحت تاثیرِ
حرفایی که میشنوه از دوست و آشنا
خوش بود خنده الان حس ناشناسه
بگذریم، اونم واسه خودش خدایی داره
چشم به رفدایی بهتر، هنوز امیدواره
=== [کروس: باران] ===
با خودش گفت که یعنی من میتونم؟
یا با «چه کنم چه کنم» تو شمار دردا میمونم
گاومون زایید، نگا گن چه جوری شدیم درگیر
حقوق بازنشستگی و خرج سنگین
حالا چیکار کنم؟ دیگه مَردَم نیست
با یه بُرّ یتیم، آخه درد کم نیست
یک به یک مشکلات داره میره رو به بالا
چشم هیز مرد همسایه رو نیگا، خوبه والا
افکارش مریض و خسته با جسمی نالان
یهو جوون اشاره زد: جون بیا بالا
گفتش ما از اوناش نیستیم، کرد فحض نثارش
روز کلفتی، شب گریون سر میزاره به بالش
حتما با خودت میگی چرا تو اینو میگی
حرف قلممه مینویسه بیخودی نیست
میدونم تلخه حرفام، این واژهها درد داره
خدایا شکر بالایی به ما صبر داده
=== [کروس: باران] ===