Family Portrait [Persian translation]

مامان لطفا دیگر گریه نکن ، تنفر دارم از این صدا

درد تو دردناک است و من را به گریه میندازد

می شنوم که لیوان می شکند درحالی که در تختم می نشینم

به خدا گفتم که منظوری از آن حرفهای زشت که زدی نداشتی

شما در مورد پول دعوا می کنید، در مورد من وبرادرم

و این جایی است که من در آن زندگی می کنم ،پناهگاه من اینجاست

کار ساده ای نیست که بخواهی در جنگ جهانی سوم رشد کنی

هرگز معنی عشق را نمی فهمم، خواهی فهمید چرا

و نمی خواهم که عشق مرا نابود کند ، همان گونه که خانواده ام را نابود کرده

می شود حل و فصلش کنیم؟

می شود یک خانواده باشیم؟

قول می دهم که بهتر بشوم

.مامان ، هر کاری می کنم

می شود حل و فصلش کنیم؟

می شود یه خانواده باشیم؟

قول می دهم که بهتر بشوم

بابا لطفا نرو

بابا لطفا دیگر داد نکش، از این صدا متنفرم

کاری کن که مامان دیگر گریه نکند چون بهت نیاز دارم

مادرم دوستت دارد

مهم نیست چه میگوید ،حقیقت دارد

می دانم که اذیتت می کند اما یادت باشد که منم دوستت دارم

امروز فرار کردم

از آن سروصدا فرار کردم

نمی خواهم بآنجا برگردم

اما چاره ای ندارم،به هیچ وجه

کار ساده ای نیست که بخواهی در جنگ جهانی سوم رشد کنی

هرگز معنی عشق را نمی فهمم ، طبق آنچه که دیده ام

نمی خواهم که عشق مرا نابود کند ، همان گونه که خانواده ام را نابود کرده

می شود حل و فصلش کنیم؟

می شود یک خانواده باشیم؟

قول می دهم که بهتر بشوم

هر کاری می کنم تا مراقب خانه باشم

می شود حل و فصلش کنیم؟

می شود یک خانواده باشیم؟

قول می دهم که بهتر بشوم

قول می دهم، قول می دهم

بابا لطفا نرو

در عکس خانوادگیمان کاملا خوشحال به نظر می رسیم

بیایید بازی تظاهر را بکنیم، بیایید کاری کنیم که طبیعی به نظر بیآید

من نمی خواهم که تعطیلاتم دو قسمت بشوند

من 2 تا نشانی منزل نمی خواهم

به هیچ وجه یک برادر ناتنی نمیخواهم

و نمیخواهم که مادرم مجبور بشود نام خانوادگی اش را عوض کند

در عکس خانوادگیمان کاملا خوشحال به نظر می رسیم

بیایید بازی تظاهر را بکنیم

بیایید برگردیم، بیایید به آن برگردیم

آن روز ها را به یاد دارم، آن روزها را به یاد دارم

بیایید برگردیم به آن

می شود یه خانواده باشیم؟

قول می دهم که بهتر بشوم

بابا لطفا نرو

بابا نرو، بابا نرو

باباا نرو، لطفا برگرد

آن شبی که رفتی را یادم می آید

ستاره ی درخشان من را از من گرفتی

بابا لطفا نرو، بابا لطفا نرو

بابا لطفا نرو، من را اینجا تنها نگذار

مامان مهربانتر میشود ،و من خیلی بهتر خواهم شد

و به برادرم هم میگویم و شیرم را سر شام نخواهم ریخت

خیلی بهتر میشوم ، همه چیز را یه درستی انجام خواهم داد

تا ابد دختر کوچولوی تو خواهم بود

...شبها می روم که بخوابم