از اینگونه احساس نترس
به تو خواهم فهماند
این در مورد تو نیست ؛ چون من احمق هستم
ساختن قلعه هایی در شن
اگر من دیوانه ام ، توجّه نکن
بدین معنی نیست که تو را نزدیک خود نمی خواهم
ایم داستانیست درباره ی من و تو
و نامش هست
((ایمان))
حقیقت در کنار جاییست که من خواهم ایستاد
آه ((ایمان))ا
فقط مرا آنگونه که هستم بپندار... لطفآ... ایمان داشته باش!ا
دفعات زیاد و راه های بسیار زیادی
فقط نمی دانستم کجا بروم
تو به من نشانه ای دادی و چشم هایم را باز کردی
این دلیل دانشتن من است
که تو متفاوتی ، تو هنوز اینجایی
حدس می زنم تو مرا همان لحظه فهمیدی
حال اعتقاد دارم که ما می توانیم پیش برویم
و این ((ایمان)) است
درست در کنار تو جاییست که خواهم ایستاد
آه ((ایمان))ا
فقط مرا آنگونه که هستم بپندار... لطفآ... ایمان داشته باش! ایمان داشته باش!ا
پس نترس... تا این جاده را احساس کنی
فقط به من گوش کن
بمان...ا
و این نامش ((ایمان)) است
درست در کنار تو جاییست که خواهم ایستاد
خیلی دیر نیست
فقط مرا آنگونه که هستم بپندار... لطفآ... ایمان داشته باش... به من!ا
آه آره
فقط مرا آنگونه که هستم بپندار... لطفآ... ایمان داشته باش!ا