سالها قبل . زماني که جوانتر بودم
من به دختري علاقه مند شدم
او مال من بود و ما عاشق هم بوديم
اين مربوط به گذشته ميشه . البته عشقمان حقيقي بود
Chorus
من عاشق دختري از افسانه پريانم اگرچه(اين عشق) آزارم ميدهد
چون من اهميتي نميدهم اگر ديوانه شوم
من مدت ها پيش نفرين شده ام
هر روز ما دعوا را از سر ميگرفتيم
و هر شب عاشق همديگر ميشديم
هيچکس نميتوانست بيشتر از اين ناراحتم کند
و کس ديگري هم نميتوانست اينگونه مرا به اوج برساند
نميدانم چه کردم
که اينگونه ناگهاني از هم جدا شديم
اين روزها نميتوانم پيدايش کنم
اما وقتي پيدايش کنم . شروعي کاملا جديد با او خواهم داشت
Chorus
من عاشق دختري از افسانه پريانم اگرچه(اين عشق) آزارم ميدهد
چون من اهميتي نميدهم اگر ديوانه شوم
من مدت ها پيش نفرين شده ام
او دختري از افسانه ي پريان است
اگرچه(اين عشق) آزارم ميدهد
من مدت ها پيش نفرين شده ام