در این عشق من چه کاری دارم؟
نبایستی دلم دست تو میدادم
در این عشق من چه کاری دارم؟
نبایستی دلم دست تو میدادم
در عشق تو، گر بسوزم، گر بمیرم،
[همخوان]
نباید، دوستت دارم، میگفتم، نباید میگفتم، نباید میگفتم
ای آخ! پدیدآمد جدایی بار دیگر، ای آخ!
قلبم از جایش درآمد، ای آخ!
ای دلِ غریبِ من!
ای سر آشفتهام!
افسوسها پدیدآمد بار دیگر، ای آخ! ای آخ! ای آخ!
[همخوان]
ای آخ! پدیدآمد جدایی بار دیگر، ای آخ! قلبم از جایش درآمد، ای آخ!
[ابراهیم + همخوان]
ای دلِ غریبِ من!
ای سر آشفتهام!
افسوسها پدید آمد بار دیگر، ای آخ! ای آخ! ای آخ!
اگر سایهات را منع کردی از دنیای من
کاش تا همیشه حفظ میکردی این عشق من
اگر سایهات را منع کردی از دنیای من
کاش تا همیشه حفظ میکردی این عشق من
اگر قلبم به دست خود میزدم خنجر
[همخوان]
شاید که تا این حد نمیکشیدم زجر
ای آخ! پدیدآمد جدایی بار دیگر، ای آخ!
قلبم از جایش درآمد، ای آخ!
ای دلِ غریبِ من!
ای سر آشفتهام!
افسوسها پدیدآمد بار دیگر، ای آخ! ای آخ! ای آخ!
[همخوان]
ای آخ! پدیدآمد جدایی بار دیگر، ای آخ! قلبم از جایش درآمد، ای آخ!
[ابراهیم + همخوان]
ای دلِ غریبِ من!
ای سر آشفتهام!...