بلکل خالی از امیدم
یه خواب بد دیگه ببینم
میتونه یه سقوط بیاره واسم
وقتی از خونه دورم
تماس تلفنی نگیر باهام
که بگی تنهایی، بهم
آسونه فریب دادن
آسونه بازی دادن
سخته اما رها شدن
لز یوز سانز ویزاش1
هیچ لطف انسانی نداره
چشمات بدون یک چهره
خیلی وقت تلف میکنم
همهی دروغا رو باور میکنم
که رویام رو زنده نگه دارم
الان این غمگینم میکنه
از راستی عصبانیم میکنه
که اونچه بودی رو دوست داشتم
لز یوز سانز ویزاش
چشمای بدون یک چهره (×3)
هیچ لطف انسانی نداره
چشمات بدون یک چهره
موسیقی رو که میشنوی، یه شیرجه میزنی2
تو جیب یه آدم دیگه، بعد سُر میخوری3
یه ماشین میدزدی و میری لاس وگاس
اوف، استخر ژیگولو4
دم مرز ایالت پاتوق میکنی
آب مقدسو تبدیل به شراب میکنی
و میدیش بالا به سلامتی
من تو اتوبوس، تو یه سفر روانگردانم
کتابهای جنایی میخونم، خودمو باحال جلوه بدم
تو فکر تو ام، تو هم اونجایی، پس
اشهدات رو بخون (×3)
الان چشمامو رو هم میذارم
و از خودم متعجبم
که چرا تنفر ندارم
حالا راهی که برام مونده
دوست داشتن چیزیه که یه زمان بوده
به صورت خیلی تازه و زنده
اما دیگه از چشات رفته
بهتره دوزاریم بیوفته
لز یوز سانز ویزاش
چشمای بدون یک چهره (×3)
هیچ لطف انسانی نداره
چشمات بدون یک چهره
چه هرز رفتهی انسانیه
چشمات بدون یک چهره
و الان داره بدتر هم میشه
1. به فرانسه: چشمانی بدون یک چهره
چشمای بدون یک چهره (×3)تقریبا معادل: اصلیت نداشتن، چیزی در چنته نداشتن یا بی چشم و رو بودن2. تقریبا معادل: چتر میشی3. تقریبا معادل: میپیچونی4. تقریبا معادل: تک پر، یا شوگر مامی داشتن ????????. همراه و همدم، به نوعی کارگر جنسی (مرد) که در ازای دریافت مبلغی یا پرداخت شدن مخارج سفر و اقامت و تفریحش (چتر)، خانمی را همراهی میکند (عوق)