فقط یذره از تو لازمه تا نجات پیدا کنم
توی این شبی که سرد و غریب اومد
هوایی ازبهت و جذبه ی روحی توی پنجره
برای آماده کردن من توی این جشن و مهمونی.
هر وقت که با توئم
تا بینهایتو میتونم ببینم
زمین زیر پام میلرزه
شب میدرخشه
و سکوت به ملودی تبدیل میشه.
و این تقریبا یه
تجربه ی آسمونی
انگار دوباره جون میگیرم اگه منو لمس کنی
تا آسمون بالا میرم، چسبیده به
بدن تو
یه تجربه ی آسمونیه.
یه تجربه ی تقریبا آسمونی
باتو هرلحظه ، هر چیز
بوسیدن،لب های تو لایق
ستایش اند
یه تجربه ی آسمونیه.
عزیزم زور برگرد
الان دیگه بت نیاز دارم
چون این شب خیلی عمیق و سنگین
منو میترسونه
من به موزیکی از شادیِ تو نیاز دارم
برای ساکت کردن شیاطینی که
در درونم بردم.
هر وقت که با توئم
تا بینهایتو میتونم ببینم
زمین زیر پام میلرزه
شب میدرخشه
و سکوت به ملودی تبدیل میشه.
و این تقریبا یه
تجربه ی آسمونی
انگار دوباره جون میگیرم اگه منو لمس کنی
تا آسمون بالا میرم، چسبیده به
بدن تو
یه تجربه ی آسمونیه.
یه تجربه ی تقریبا آسمونی
باتو هرلحظه ، هر چیز
بوسیدن،لب های تو لایق
ستایش اند
یه تجربه ی آسمونیه.
و این تقریبا یه
تجربه ی آسمونی
انگار دوباره جون میگیرم اگه منو لمس کنی
تا آسمون بالا میرم، چسبیده به
بدن تو
یه تجربه ی آسمونیه.
یه تجربه ی تقریبا آسمونی
باتو هرلحظه ، هر چیز
بوسیدن،لب های تو لایق
ستایش اند
یه تجربه ی آسمونیه.