بوسه خداحافظی قبل از طوفان
سایه عقلت روی خونه دلم
بخاطر جدایی همه رو رنجوندم
نمیتونم پای شیطون رو بشکونم(نمیتونم دست شیطون رو ببندم)
شانست بود که منو اینجوری پیدا کرد
هر دوشنبه قسمم رو میشکنم
بخاطر جدایی همه رو رنجوندم
نمیتونم با جریان زندگی پیش برم
آدمای غمگین همیشه مورد عشق و محبت قرار می گیرند
عاشقا همیشه اذیت میشن
اعتقادم به عشق داره کمتر میشه
رفته رفته شور و شوقم داره کمتر میشه
کیا؟کیا دارن تشکیل زندگی میدن؟
چرا من نمیتونم تشکیل زندگی بدم؟
با سرنوشتم دشمن خونی هستم
قلبم همیشه از سرنوشت طلبکار بوده
رویام این سه کلمه زیره:
ازدواج، خوشحالی، بچه