من هنوز صدات رو میشنوم
وقتی کنار من خوابیدی
من هنوز لمس کردن هات رو حس می کنم
در رویاهام
ضعفم رو ببخش
اما نمیدونم چرا
بدون تو زنده موندن سخته
چون هر وقت که ما همدیگه رو لمس می کنیم
من این احساس رو پیدا می کنم
و هروقت که ما همدیگه رو می بوسیم
من قسم می خورم که می تونم پرواز کنم
نمی تونی ضربان سریع قلبم رو حس کنی؟
من می خوام این ادامه داشته باشه
من تو رو کنار خودم لازم دارم
چون هر وقت که ما همدیگه رو لمس می کنیم
من احساس می کنم بی حرکتم
و هر وقت که ما همدیگه رو می بوسیم
من به آسمون میرسم
نمی تونی ضربان قلبم رو حس کنی؟ پس
من نمی تونم بهت اجازه بدم بری
من تو رو توی زندگیم می خوام
بازوهای تو قلعه منه
قلب تو آسمون منه
اونها اشکهایی که من ریختم رو پاک می کنن
اوقات خوب و بد
ما همشون رو تجربه کردیم
تو باعث میشی من بلند بشم
وقتی که سقوط می کنم
چون هر وقت که ما همدیگه رو لمس می کنیم
من این احساس رو پیدا می کنم
و هر وقت که ما همدیگه رو می بوسیم
من قسم می خورم که می تونم پرواز کنم
نمی تونی ضربان سریع قلبم رو حس کنی؟
من می خوام این ادامه داشته باشه
من تو رو در کنار خودم نیاز دارم
چون هر وقت که ما همدیگه رو لمس می کنیم
من احساسه ساکن بودن می کنم
و هر وقت که ما همدیگه رو می بوسیم
من به آسمون میرسم
نمی تونی ضربان قلبم رو احساس کنی؟ پس
من نمی تونم بهت اجازه بدم بری
من تو رو توی زندگیم می خوام
چون هر وقت ما همدیگه رو لمس می کنیم
من این احساس رو پیدا می کنم
و هر وقت ما همدیگه رو می بوسیم
من قسم می خوردم که می تونم پرواز کنم
نمی تونی ضربان سریع قلبم رو احساس کنی؟
من می خوام این ادامه داشته باشه
من تو رو کنار خودم لازم دارم