چرخان و لرزان
پشتکوارو میزنند دانههای برف
بالبال میزنند چون بال ِ فرشتگان
چون الماسهای [اُفتاده] بر خاک
رفتهاند دیگر برگهای خزان
سرد میوزد باد زمستان
اما میرقصم من به دی ماه1
با دست تو در دستَم
آه! بیش از همه دلتنگ توام
درهر بارش ِ برف
سرودخوانان میلاد مسیح و شادگویان
تلخ و شیرین است همه آوازشان
پُرند خیابانها و پر نمیکنند
خلاء درونَم را
میدرخشند چراغهای جشن میلاد مسیح
اما کم دارند در رخشندگی
همهچیز یادم میآورد
که خیلی از خانه دوری تو
آه! بیش از همه دلتنگ توام
در هر بارش ِ برف
لطفکن و بازآ، بازآ قلب ِ من
لطفکن و بازآ
چقدر دلتنگ توام عشق ِ من
برگرد پیشَم عشقَم، میخواهمَت، دوست دارمَت
اینجا نیاز دارمَت، برگرد پیشَم، برگرد پیشَم
یخ میبارد بهجای اشک از چشمهایم
چرخان و لرزان
پشتکوارو میزنند دانههای برف
بالبال میزنند چون بال ِ فرشتگان
فرومیافتنند بیصدا
1. December: آخرین ماه سال میلادی. حدود ده آذر تا ده دی