من صدای موزیک رو بلند میکنم
و آهنگی رو که ساختم رو پخش میکنم
دنیای اطراف رو خاموش میکنم*
تا وقتی که روشنایی دوباره برگرده
شاید خیابان ها سوت و کور شده باشند
شاید درخت ها از بین رفته باشند
من ضربان قلبم رو حس میکنم
با ترانه (آهنگ) مورد علاقه ی من
همه ی بچه ها شروع میکنن به رقصیدن
همه ی بچه ها ، کل شب رو
تا صبح دوشنبه زندگی دوباره ای رو احساس کنه
من صدای موزیک رو بلند میکنم
این دفعه من روی خط هستم
و بهشت در دید است
من صدای موزیک رو بلند میکنم
و آهنگی رو که ساختم پخش میکنم
از پایین ترین سنگ زمین
ترانه ی شوریدن ( سرکشی کردن ، طغیان کردن) رو بخون
نمی خوام سقوط یک نسل دیگه رو ببینم
من ترجیح میدم یک ویرگول باشم
تا اینکه نقطه سرِخط باشم**
شاید من در تاریکی باشم
شاید روی زانوهام باشم***
شاید من یک شکاف بین دوتا ذوزنقه باشم
ولی ضربان قلب من می زنه
و شروع کرده به تپیدن
طوری که یک کلیسا درون قلبِ من هست
وای و ما این نور رو دیدیم
قسم میخورم تو پدید اومدی وچشمک زدی****
تا به من بگی همه چیز درسته
در حالی که ما از دیوارها بالا میریم
هر سوت خطر تبدیل میشه به یک سمفونی
و هر قطره ی اشک مثل یک آبشارِ
وای
یک آبشار
یک آبشارِ
هر اشک
یک آبشارِ
حالا که تو میتونی من رو آزار بدی
و بدجوربرنجونی
ولی من هنوز پرچم رو بالا نگه خواهم داشت
یک آبشار بود
یک آبشار
هر اشک
هر اشک
هر قطره ی اشک مثل یک آبشار هست