نمیدانم چگونه میتوان فراموش کرد که تو محبوب منی..
عمری فراموش نکردم تو عشق منی...
عشق تو برایم مثل خود ِزندگی
نمیدانم چگونه میتوان فراموش کرد که تو محبوب منی..
عمری فراموش نکردم تو عشق منی...
عشق تو برایم مثل خود ِزندگی
هر جا را می نگرم چشمان تو منتظرم است...
آه...تو نمیدانی درونم چه خبر است...
و من به همه می گویم تو یک روز حتما به من برمیگردی...
آرزویم این زندگی ام فقط بخاطر تو باشد...
نمیدانم چگونه میتوان فراموش کرد که تو عشق منی..
عمری فراموش نکردم تو محبوب منی...
عشق تو برایم مثل خود ِزندگی
روزها بود که به خورشید میگفتم مبادا غروب کنی تا(و) شب نیاید وقتی او دور است؛
قلبی که سالها در آغوش محبوبم زندگی میکرد ، چگونه بیاساید وقتی تنهاست...